13 May 2010

فريب

وقتی همه فکر می کنند تو خوب هستی و تو واقعا خوب نيستی .. تو نه انسان خوبی هستی ، نه موجود خوبی ، نه فرزند خوبی ، نه خواهر خوبی و نه مخلوق خوبی
در کل خوب نيستی ، در شرايط خوبی هم نيستی .. در مکان و زمان خوبی هم نيستی
همه چيز آنقدر خوب نيست که خنده دار می شود اما درواقع خنده دار نيست .. اصلا همه چيز آنطور که هست نيست
وقتی همه چيز و من اينطور هستيم ، انگار ديگران را گول می زنيم .. من هرگز نخواستم کسی را فريب دهم
مگر می شود فريب دادن دست خودمان نباشد .. انگار می شود
آره خوب که ببينيم همه همديگر را و حتی خودمان را فريب می دهيم
ما همگی خوب نيستيم .. اما آنهايی که فکر می کنند من خوب هستم همه از من بهتر هستند و چند نفری از همه بهتر هستند
کاش من واقعا خوب بودم .. کاش همه مان خوب می شديم .. کاش همه چيزخوب می شد .. کاش فريب دادن صد در صد دست خودمان بود

deceit
When you think you're good and you're not really good .. You're not a good human , not a good person , not a good child , not a good sister and not a good humor ..
Totaly there is nothing good , and everythung is not in a good conditions .. Nor in a good space and time .. 
All around is not good enough so it seems funny but it's not really funny at all , nothing is as it really is ..
When all things are so, with me .. It sounds like we're cheating others .. But I've never  wanted to deceive anyone .. 
Deceiving ourselves , It seems impossible .. Anyway .. It's possible ..
Yeah .. we're all  deceiving eachother and even we deceive ourselves ..
We all are not good .. But those who think I am good are better than me , and few are better than some others ..
I wish I was really good .. wish all of us were good .. wish everything was good enough .. I wish deceiving was utterly freewill ..

1 comment: